دردت به جانم!
سالهاست دیگر
ماهی در آسمانم نمی تابد ؛
کاش قبل از رفتن کمی نور
به ستاره ها می بخشیدی
تا در کورسوی ناامیدانه شبهایم
کمی امید به جانم تزریق می کردند .
نمی دانم درد نبودنت را چگونه بنویسم
که از هر طرف می نویسمش
دردی نهان در پستو خانه دل نشود !
ناگفته هایم انباشته در دل
و مجال نوشتنشان شاید کوتاه ؛
اما بدان هنوز شبهایم را
با تو صبح میکنم
اما تو ..
نمی دانم کجا هستی
و در آغوش که
اما هر کجا هستی س
سرت سلامت ای عشق .
سکوت دل...برچسب : نویسنده : 4yejaiihaminhavali1 بازدید : 41
برچسب : نویسنده : 4yejaiihaminhavali1 بازدید : 32
برچسب : نویسنده : 4yejaiihaminhavali1 بازدید : 44
برچسب : نویسنده : 4yejaiihaminhavali1 بازدید : 27
برچسب : نویسنده : 4yejaiihaminhavali1 بازدید : 41
برچسب : نویسنده : 4yejaiihaminhavali1 بازدید : 32
برچسب : نویسنده : 4yejaiihaminhavali1 بازدید : 42
برچسب : نویسنده : 4yejaiihaminhavali1 بازدید : 33
به من نگاه کن
ببین چه دور افتاده ام
از تو ، از خودم
ببین چطور از دست رفته ام
پاییز آمد اما تو ؛
دل به کدامین بهار سپرده ای که با هیچ پاییز و زمستانی از راه نمیرسی ؟!
سکوت دل...برچسب : نویسنده : 4yejaiihaminhavali1 بازدید : 41
برچسب : نویسنده : 4yejaiihaminhavali1 بازدید : 37